مطلب پيش روي شما سي و نهمين مطلب ستون ويژه " تذكرة الرجال " سايت فردا است. "رفيق بي كلك" و "پ.خالتور" نويسندگان اين بخش هستند كه در نظر دارند با نگاهي متفاوت و طنزگونه به بررسي احوالات چهره هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و .. بپردازند. در اين مطلب اين دو عزيز به سراغ عبدالرضا شيخ الاسلامي، وزير كار و رفاه رفتهاند.
آن تعاونگرِ مرفهِ پر كار، آن حيران گر ملت وقت گفتن آمار، آن وزير كار و امور اجتماعي پيشين، آنكه توليد كرده مشاغل به وفور، آن رئيس دفتر سابق رئيس جمهور، آن وزير تعاون، كار و رفاهاجتماعي، آن داراي دكتراي مهندسي عمران، آن استاندار اسبق هرمزگان، آنكه رشد روزانه كرد در اين سالِ سي، آن دانشجوي نمونة كشوري در گروه فني- مهندسي، آن دستيار ويژه رئيس جمهور در سازماندهي نيروي انساني، آنكه به منتقدان نثار ميكرد: «لن تراني»، آن عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت، آن توليد كنندة دو ميليون شغل به نيم ساعت، آن رئيس گروه مشاوران جوان رئيس جمهور، آن در ميان منتقدين گشته محصور، آن مدعي توليد ۵/۱ ميليون شغل با ريز اسامي، مولانا عبدالرضا شيخ الاسلامي، دامت آمار گفتَنِهو.
اهل چالوس مازندران بود و براي رفاه ملت نگران بود و استاد همه چيدان بود و آمارهاي او براي اصحاب رسانه فان بود و گذر از هفت خوان برايش آسان بود و طايفه بيكاران را شبان بود و كارهايش همه كارستان بود و در زمان او همه جا بوستان بود و وزرا را يار گرمابه و گلستان بود و با جريانات داخل كابينه هم داستان بود و كار در ازمنهاش فراوان بود.
از او كرامات و عجايب بسيار است. نقل است از كودكي همه را سر كار ميگذاشت و اين خصلت پسنديده با خود داشت و اين حلاوت هرگز فرو نگذاشت تا آنكه كارش بالا گرفت و در حلقة اكابر جاي گرفت و كمر همت بست سفت، كه اين حالت نگرداند كه هر صاحب حكمتي داند كه: «ترك عادت موجب مرض است.» پس پيوسته در ارايه آمارها علي الخصوص اشتغال، اين طريقت، ادامت داد.
نقل است سالي يك بار ميخنديد آن همه به ريش منتقدان.
آوردهاند فرموده بود: «وزارت كار مسئول ايجاد شغل در كشور نيست.» مريدي فضول (كه ادام الله فضوله) تا اين شنيد عرض كرد: «يا شيخ چگونه است كه وزارت كار تا زمان وزير سابق متولي ايجاد اشتغال بود ليك امروز نيست؟» مولانا در دم فرمود: «آن زمان آقاي جهرمي بر اساس حس دلسوزي اعلام كرد كه وزارت كار متولي ايجاد اشتغال است و اگر ايشان هم در حال حاضر مسئوليت اين بخش را برعهده داشت، ديگر نميپذيرفت كه متولي اشتغال كشور باشد.» مريدان با شنيدن اين سخن انگشت حيرت به دندان گزيدند و ديگر زبان از سخن بريدند و به اين انديشه فرو رفتند كه با ايجاد سالانه دو ميليون شغل در سال از چه روي مسئوليت اين افتخار را نميپذيرد؟ پس در اين احوالات به زيادت زهد شيخ پي بردند كه تا چه حد اين مرد فروتن است يااللعجب
نقل است او در اعلام آمار اشتغال، زبان زد قوم بود و دل مسلمين به شيريني آن شاد ميكرد! چنانچه آوردهاند در حاليكه تنها سه روز قبل، استاندار مازندران آمار شغل ايجاد شده در آن ديار را ۲۳۰۰۰ نفر اعلام كرد، مولانا در اظهار نظري عجيب به اين رقم ۱۲۰۰۰ نفر اضافه كرد و آمار اشتغال زايي در مازندران را بيش از ۳۵۰۰۰ نفر اعلام كرد، كه باعث حيرت و تعجب مريدان، اهالي رسانه و نخبگان ماندران شد. پس در پاسخ به مريدي كه در اين آمار شبه وارد كرده بود، فرمود: «خوب اگر ميخواستيم غلو كنيم ميگفتيم ۶۵۰۰۰ تا پس ديديد كه نگفتيم» مستدل مردي كه او بود.
نقل است مولانا از فصاحت و بلاغت و كياست و فراست هيچ كم نداشت. چنانچه در جايي فرموده بود: «دو دليل اصلي بيكاري آن است كه بيكارها يا كار بلد نيستند يا حال كاركردن ندارند» همچنين استادنا: «ريشه اصلي مشكلات كشور را بيكاري ميدانست.» مريدان به زكاوت ميدانستند كه اين مشكل را يا استكبار جهاني پديد آورده يا منتقدان اصولگرا و يا يك روزنامه نگار آن طرفي و و يا اصولاً ما اصلاً بيكاري نداريم شايد-الله اعلم-
عجب مردي بود اين مولانا شيخ الاسلامي. نقل است پارسايي را پرسيد: «هيچت از ما ياد ميآيد؟» گفت: «بلي!! هر گه كه بيكاري پديد آيدم» پس بر مريدان آشكار گشت كه آن پارسا سالهاست دمي از شيخ شيخ الاسلامي غافل نشده است»